به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، داود فتحعلی بیگی در این کارگاه گفت: اجرای نمایشهای ایرانی از نقالی تا تعزیه و تخت حوضی سهل و ممتنع است یعنی ظاهر آن آسان است ولی باطن سختی دارد.
وی با طرح این پرسش که آیا نقل نقالی باید حفظ شود تشریح کرد: کسی که میخواهد نقالی کند باید به قدری آن داستان را تکرار کند تا بر آن مسلط شود. نقال باید بداهه نقل کند بنابراین باید بارها نقل را بخواند ولی کلمه به کلمه و جمله به جمله آن را حفظ نکند والا همیشه در گفتن آن دچار مشکل میشود چراکه نقل با نمایشنامه فرق دارد.
وی با طرح سوالی مبنی براینکه به چه علت بداههگویی انجام میشود؟ با پاسخهای متعددی مواجه شد. برخی از شرکت کنندگان بداهه را جایگزینی برای از دست نرفتن داستان معرفی کردند و برخی دیگر بداهه را امری برای بهتر شدن نقل دانستند.
تاثیر بداههگویی در خلاقشدن ذهن
فتحعلی بیگی در این خصوص تشریح کرد: یکی از علتهای مهمی که باید نقل را بداهه بگوییم برای این است که ما ذهن خلاقی پیدا کنیم. بداههگویی باعث خلاقشدن ذهن میشود. بداهه یعنی من در لحظه جمله را در ذهن میسازم و به زبان میآورم پس هیچگاه روی صحنه دچار گیر و فراموشی نمیشوم. اگر بخواهیم بر اساس متن جمله به جمله را حفظ کنیم ممکن است یک لحظه دچار فراموشی شویم و در اجرا گیر کنیم.
حسین ظاهری دبیر ششمین جشنواره نقالان علوی که در این کارگاه حضور داشت یادآور شد که فقط اشعار و روایات نباید بداهه گفته شوند.
فتحعلی بیگی در ادامه کارگاه تاکید کرد: شعر نمک کلام است و اگر بتوانیم آن را به صورت آوازی بخوانیم، هم نقل و کلام را از یکنواختی خارج کردهایم و هم اجرا را دیدنیتر.
وی با اشاره به اینکه تا نقال شیوه خواندن را نیاموزد نباید بخواند، گفت: عدم آشنایی و تسلط بر خواندن باعث میشود تا ما خارج از قاعده بخوانیم و این امر گوش تماشاگر را آزار دهد. بر همین اساس اگر میخواهید در نقل برخی اشعار را به آواز بخوانید پیش استاد آواز روید تا با دستگاههای آوازی آشنا شوید چراکه اشتباه خواندن شما تماشاگر را پس میزند.
نقالی نوعی قصهگویی است
این مدرس نمایش آیینی و سنتی بیان کرد: نقالی نوعی قصهگویی است و نقالی موفق است که از ابتدا تا انتها بتواند تماشاگرانش را نگه دارد. نقال باید به گونهای حوادث را بازگو کند که تماشاگر بخداهد ادامه داستان را بشنود. یکی از مهمترین منابعی که میتواند ما را در شناخت ساختار قصهای که تعلیق داشته و انتظار زیادی بوجود میآورد، کمک کند قصه هزار و یک شب است. بنابراین اگر میخواهید در شیوه قصهپردازی و قصهگویی توفیق داشته باشید که تماشاگر دنبال ادامه داستان باشد، روی ساختار قصههای هزار و یک شب کار کنید تا بدانید که در اول روایت چه چیزی را باید بازگو کنید و تا آخر نقل چطور تماشاگر را تشنه شنیدن قصه نگه دارید.
وی با تاکید بر اینکه نقالان باید متن را به تکرار بخوانند اما آن را حفظ نکنند و جمله خود را بگویند اظهار کرد: ما یک روایت داریم که همان قصه و حکایت است و یک راوی. راوی در نقالی یا اول شخص است یا سوم شخص. راوی اول شخص، کسی است که یا اتفاقی را دیده یا خودش در شکلگیری آن دخیل بوده است. همچنین ممکن است ما روایتی داشته باشیم که اصلا خاطره ما نبوده و جزو مشاهداتمان نیست یا ما دخالتی در شکلگیری آن نداشته باشیم که در چنین شرایطی راوی ما سوم شخص است.
فتحعلی بیگی گفت: گاه داستانی که تعریف میکنیم اقتضا میکند که از زبان شخصیت قصه نقل شود.
وی بنا به درخواست حاضران در این کارگاه به تعریف پیشخوانی اشاره کرد و افزود: ما در تعزیه هم سنت پیشخوانی داریم. در آنجا نوحهای به صورت جمعی خوانده میشود که اشاره به تعزیه آن روز دارد. این سنت پیشخوانی قبل از تعزیه در نقالی وجود داشته است. گاه ممکن است پیشخوانی در قالب حکایت باشد تا از طریق آن بخواهد به مخاطب فهمانده شود که چه کاری را انجام دهد و چه کاری انجام ندهد.
قصه بستری برای تجربهاندوزی
فتحعلی بیگی تاکید کرد: قصه در قلمرو نقالی بهانهای برای آموزش و انتقال حکمت و معرفت بوده است و قصه بستری برای تجربهاندوزی است.
وی شخصیت را از مهمترین عناصر داستان معرفی کرد و افزود: بخش اعظم آنچه که در داستان شکل میگیرد عاملش شخصیتهای داستانی هستند. غیر شخصیتها یا کنشگران، حوادث، قصه را پیش میبرند.
فتحعلی بیگی درباره نحوه معرفی شخصیت تشریح کرد: شخصیت یک ویژگی تنانی روانی، اعتقادی، اخلاقی و اسمی و نسبتی دارد. برای مثال پادشاه، کارگر و قاضی منزلت اجتماعی شخصیت را بیان میکنند و وقتی میگوییم خسروانوشیروان شخصیت معرفی میشود. اگرچه گاه اینها بنا به ضرورت قصه مطرح میشود. شخصیت دارای چند ویژگی است که معرفی نام، منزلت اجتماعی، نسبت او، جنسیت او، صفت و شغلش از جمله شاخصههایش است.
استاد کارگاه آموزشی ساختارشناسی ششمین جشنواره نقالان علوی همچنین یادآور شد: در نقالی همیشه داستان از زبان سوم شخص گفته میشود اما در تعزیه راوی سوم شخص کنار میرود و روایت از زبان اول شخص مطرح میشود با این تفاوت که روایت بین شخصیتهای داستان تقسیم میشود و هر شخصیت راوی احوالات خود است.
حسین ظاهری دبیر ششمین جشنواره نقالان علوی به خطاهای نقالان در این دوره از جشنواره اشاره کرد .
فتحعلی بیگی در این باره گفت: افعالی که در روایتها استفاده شده گذشته ساده یا حال استمراری بود و ما شاهد کلماتی چون مییاد و... بودیم در حالیکه بجای این کلمه باید از کلمه «آمد» استفاده شود چراکه ما درباره گذشته صحبت میکنیم. در جایی که بین دو شخصیت قصه، گفتگویی باشد زمان ما حال میشود . بر همین اساس در روایت به عنوان دانای کل باید افعال گذشته باشند.
وی در ادامه به نحوه استفاده عصا توسط نقالان انتقاد کرد و گفت: برخی عصای نقالی را منتشا میخوانند در حالی که منتشا دارای گره گره است و این گرهها هم به منزله گرههای زندگی است که درویشان آن را دست میگرفتند. پس آنچه در دست نقال است عصا است که کارکرد خود را دارد.
این مدرس تئاتر آیینی و سنتی هویتبخشی مجازی را در بخش پایانی این کارگاه تشریح کرد و افزود: وقتی وسیلهای هویت اصلیاش با بازی نقال تغییر کند هویتمجازی به آن شی داده شده است. عصای نقال هویت حقیقی است و اینکه عصا در اجرا گاه به عنوان گرز، گاه خنجر و گاهی جنازه بر زمین افتاده استفاده شود، ما به عصا هویت مجازی دادهایم.
وی در ادامه به آداب اجرای نمایشهای سنتی و ایرانی اشاره کرد و یادآور شد که در اجرای تعزیه بالا بودن آستین یک دست، برای مبارزه است چراکه یک دست شمشیر را گرفته و در دست دیگر سپر قرار دارد اما وقتی دو آستین تعزیهخوان جمع میشود که تعزیهخوان نقش شمر قتلگاه را بازی میکند و قرار است با یک دست سر را بگیرد و با دست دیگر گلو را ببرد. اینها مواردی است که در اجراها معنا و مفهوم دارد و اجراگر باید به آنها توجه کند.
در بخش پایانی این کارگاه داود فتحعلی بیگی به همراه شرکتکنندگان در این کارگاه از نمایشگاه پردهها، و نقاشی خیالیسازی که در گالری عالی حوزه هنری برپاست، بازدید کردند.
نظر شما